چهارشنبه 6 مهرماه سال 1390
بی ترانگی
از من از چهارده سالگی نپرس
از من شراب خانگی نپرس
از من رد کفش های کتانی
عاشقی در اولین نگاه
از گناه نوجوانی نپرس
از من از چهارده سالگی نپرس
از هزاران شراره نیاز
موج گیسوان رها در آفتاب
حسرت فراق دلبر همیشه بی وفا
جای بوسه های یار
از هیاهوی رنگ های شاد
از من از ستاره های نوجوانی ام نپرس
از من از التهاب شب امتحان بپرس
میله های سرد دیوار مدرسه
از صف صبحگاه
از شعار مرگ بر این و آن بپرس
از من از بی ترانگی بپرس
از مثلثات
از وصیت امام شان
از حماسه حضور
زنگ های اجباری نماز
از من از میهمانی خدا بپرس
نردبانهای تا آسمان... ا
...
دیگر نپرس
من خسته تر شدم
در درد مشترک با من برقص امشب
بگذار از نو من نوجوان شوم